|
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 20:36 :: نويسنده : afarin
یک شب مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق ان شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر اب او گفت یا رب بر چه خارم کرده ای؟ بر صلیب عشق دارم کرده ای؟ جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم میزنی دردم از لیلاست انم میزنی گفتا ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم سال ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم نشناختی عشق لیلا دردلت انداختم صد قمار عشق یک جا باختم کردمت اواره صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد سوختم در حسرت یک یاربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روزو شب اورا صدا کردی ولی دیدم امشب بامنی گفتم بلی مطمئن بودم به من سر میزنی بر حریم خانه ام در میزنی حال این لیلا که خارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 20:34 :: نويسنده : afarin
نخستین بار گفتمش کز کجایی بگفت بر دار ملک اشنایی بگفت انجا به صنعت درچه کوشند بگفت اندوه خرند و جان فروشند بگفتا جان فروشی در ادب نیست بگفت از عشق باران این عجب نیست بگفت از دل شدی عاشق بدین سان بگفت از دل تو می گویی من از جان بگفتا عشق شیرین بر تو چون است بگفت از جان شیرینم فزون است بگفتا هرشبش بینی تو مهتاب بگفت اری چو خواب اید،کجا خواب بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟ بگفت انگه که باشم مرده در خاک بگفتا گر خواهی در سرایش بگفت اندازم این سر زیر پایش بگفتا گر کنم چشم تو را ریش بگفت این چشم دیگر دادمش پیش بگفتا چون نجویی سوی اورا بگفت از دور شاید دیده در ماه بگفتا گر بخواهد هرچه داری بگفت این از خدا به زاری بگفتا گر به سرپایش خشنود بگفت از گردن این رام افکنم زود بگفتا دوستی اش از طبع بگذار بگفت از دوستان نابد چنین کار بگفت اسوده شو این کار خام است بگفت اسود گری بر من حرام است بگفتا رو به صبوری کن در این درد بگفت از جان صبوری چون توان کرد بگفت از صبر کردن دل خمل نیست بگفت این دل تواند کرد دل نیست بگفتا در غمش می ترسی از کس بگفت از محنت هجران او بس بگفتا هیچ خوابیت باید؟ بگفت از من نباشم نیز شاید
جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, :: 19:49 :: نويسنده : afarin
مرد باش و با دل کسی بازی نکن مرد باش و تنهایی کسی رو ک یه بار
پرکردی دگ خالی نکن من مردم ...سر حرفایی ک زدم هستم تو هم مرد باش سر حرف هایی ک زدی بمون
قلب من همیشه برا تو ی هتل 6 ستارس ...ب خونه خودت برگرد
چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:, :: 18:23 :: نويسنده : afarin
خدایا یادت هست! دستشو گرفتم آوردم پیشت ، گفتم من فقط اینو میخوام....! گفتی : نه یکی بهتر از اینو برات کنار گذاشتم....! پامو کوبیدم زمین و گفتم من همینو میخوام .... آروم تو گوشم گفتی: آخه اون از من قول یکی دیگه رو گرفته....!
چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : afarin
عـ ـ ـ ـ ـ ـ♥ـ ـ ـآشِـ ـقـ ـ ـ ـ ـ ـِتــ ـو نَـ ـ ـم ایـ ـن هَــ ــ ـوآ
دوستی مثل متکا میمونه وقتی خسته ای بهش تکیه میکنی وقتی خوشحالی بهش تکیه میکنی وقتی غصه داری روش گریه میکنی وقتی شوخیت میگیره پرتش میکنی وقتی سرت شلوغ از جلو دست و پا برش میداری اما دیر یا زود باز هم بهش احتیاج پیدا میکنی بِسَلـآمَتـــی هَمه دوستــآیِ بامَعـرِفَت
چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:, :: 18:14 :: نويسنده : afarin
قابل توجه بعضی ها که فراموش کردند یه روزی باید بمیرند..!!
بعضـــــی از دختـــــرکان...!! اون آقا پســــرایی که میــــــگن..!! آیا در مورد خواهرو مادر خودشونم همین نظرو دارن ؟ !
. اون عـــروس خانومی که کــــــراهت دارد یک تکــــه پارچه روی سرو صورتش بندازه . .
هـــــــمه اینـــــها بدونن کــــه..!!
پـــــس از یاد نبــــــریم که یه روزی ما رو تو قـــــبر خواهند گذاشت و دیـــــگر..
سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : afarin
خـدایا به آنانــــــ که ادعـای عـاشقـی تو را دارنـد بیـامـوز:
که بـدتـرینـــــــ گنــاه...
شکستنـــــــ دل آدمیـانــــــــ استــــــــ!!
سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, :: 17:9 :: نويسنده : afarin
بهترین گفته ها را با گوش بشنوید و با اندیشه ی روشن ببینید ...
سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, :: 17:6 :: نويسنده : afarin
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف ، چون یه روز آب می شه دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه دوستت دارم به اندازه ی روت ، چون هیچ وقت کم نمیشه ! |